نما بعنوان رابط

نمابعنوان رابط

باآنکه نما وظیفه داشت حائلی بین انسان وتهدیدهای خارجی باشد،ولی میبایست نقش ارتباط میان درون وبرون ،خصوصی وعمومی ،خلوت وشلوغ ،مصنوعی وطبیعی راایفاکند. انسان نیاز به نوروتهویه داشت ومحتاج ارتباط با طبیعت وجامعه بود. او میخواست گذرزمان وتغییر وتحولات جامعه را دنبال کند.برای همین نما تبدیل به رابط میان درون وبیرون بنا شده،باید ورود نور ،هوا ومیهمان را به داخل تامین کرده ،وامکان دید خوبی را به بیرون ایجاد میکرد . روزنه ها (بازشوها )که عنصری از نما محسوب میشدند،این نقش را بعنوان رابط فیزیکی وبصری به عهده گرفتند .

درطول تاریخ اروپا پنجره بعنوان قابی برای دیدن منظره بیرون نقش خود را ایفا می کرد.اماتبدیل پنجره بعنوان رابط بصری میان فضای بیرون ودرون مشکل دیگری را به همراه داشت وآن اینکه پنجره مهمترین عنصر انتقال مزاحمتها از فضای بیرون (سروصداومشرفیت به ویژه برای طبقه همکف )بود. برای همین تمهیداتی درجهت اینکه ساکن بتواند ببیند بدون آنکه دیده شود اندیشیده شد.محدودیتهای فنی ونبود مصالح مدرن باعث شد ابعاد پنجره ها در حد متعالی باقی بماند،ولی برای حل معضل مشرفیت ارتفاع کف پنجره به وسیله کرسی چینی ساختمان بالا کشیده شد،انواع شبکه و نرده اختراع شدودر نهایت فضاهای بلافاصل طبقه های همکف به کاربری های غیر مسکونی تبدیل شد. آنچه که باعث شد در اوایل قرن بیستم،پنجره هابزرگتر و جداره ها شفاف تر گردند از یک طرف نیاز به نور بیشتر و تهویه بهترو از طرف دیگر امکان تولیدسطوح بزرگتر شیشه در قرن نوزدهم بود.

شفافیت

شفافیت که یکی از اصول خرد گرایی و یک شعارسیاسی اجتماعی زمان بود،به معماری انتقال یافت و مفاهیم “سبکی” و “شفافیت”ارکان اصلی زیبایی شناسی نوگرا شدند.صلابت و شکوهی که از گذشته به ارث رسیده بودو در نماها متبلور می گشت،از نظر سیاسی و فرهنگی زیر سوال رفت و یکی از نقاط ضعف معماری و شهرسازی گذشته معرفی گردید.

شعارهای عدم استفاده از تزئین و بی پیرایگی مزید بر علت شده،پنجره های سراسری را رواج داد.

منظور معماران نوگرا از شفافیت “صرفا آن طرفش پیدا بودن” یک جنس،برای ایجاد رابطه بصری میان درون و بیرون نبود.”کالین رو” نشان میدهدکه منظور از شفافیت خیلی بیشتر از آن چیزی بودکه معماران نوگرای دهه پنجاه و شصت میلادی از آن برداشت می کردند.او می گوید”شفافیت همیشه در جایی اتفاق می افتد که در فضاها و محل هایی با دویا چند سطح چند معنایی قابل ربط باشند.”او کارهای لوکوربوزیه را تحلیل کردو نشان داد که تا چه حدارتباط بین سطوح عمودی و افقی تنوع دارد. این ها مواردی هستند که هر کدام ایجاد شفافیت فضایی می کنند.

در مقابل این جامع گرایی نسبی لوکوربوزیه، وارثان معماری نوگرا به ایجاد”شفافیت به واسطه دیوار شیشه ای “بسنده کردند. برای ویلاهای مستقردر محوطه سبزنماهای شیشه ای می توانست رابط مناسبی میان درون و بیرون باشد ولی این نماهای شیشه ای برای مجتمع های مسکونی آپارتمانی غیر قابل استفاده بود زیرا نمای شیشه ای صرفا” رابطه بصری را تامین می کرد و مشکل تهویه فضاهای درونی تنها با کمک دستگاه ها و ابزار های پیچیده فنی حل می شد. ایده شفافیت کامل مناسب نوع و عملکرد خاصی از ساختمان مانند فضاهای تجاری و اداری بودو در شرایط اقلیمی ویژه ای ماننداروپای شمالی و مرکزی قابل استفاده بود. ولی این راه حل هزینه بر و مستلزم دقت زیادی بود.

پیامد دیگر تمسک به شفافیت برای تامین نور،هوا،فضای سبزو استفاده از شیشه های سراسری این بودکه پوسته های “ماده زدایی شده” شیشه ای حتی اگر می توانستند تداوم زندگی داخل و خارج ساختمان را تامین کنند،تعامل بین توده و فضا،نقش و زمینه فضای مثبت و منفی را از بین می برد.

آنچه که با عملکرد محافظتی نما تضاد داشت تبدیل نما به پوسته ای نازک بود.برای همین در سال های هفتاد و هشتاد میلادی عکس العمل شدید میان ساکنان در این مورد معماران را به تجدید نظر جدی مجبور کرد.

ارتباط درون و بیرون که دو جهان و دو حال و هوای متفاوت را تداعی می کنند آنقدر مهم بودکه باعث شد هم ورودی و پنجره و هم نما نیز در ذهن انسان نقش یک مفصل را بازی کرده و هرکدام از آنها تبدیل به فضایی خاص گردند. در اروپا ،فرایند تقویت درون و بیرون سیر یپیوسته و رو به افزایش داشت و بعد از عکس العمل شدید ساکنین دوباره متحول شد.

 

 

نقش نما به عنوان رابط در ایران

در ایران تا اواخر قرن نوزدهم،خانه های مسکونی،برای ایجاد این ارتباط فقط از حیاط مرکزی(فضای خصوصی)بهره می گرفتندو “ساختمان نیز مانند نابینایی که نگاهش به بیرون مسدود است به درون توجه دارد” از اواخر قرن نوزدهم میلادی ،رویکرد معماران ایرانی نسبت به خانه مسکونی تغییر کرد و ایرانی ها از اروپایی ها الگو گرفتند و در حاشیه خیابان های ساخت جدید،ساختمان ها ی مسکونی برونگراشروع به شکل گیری کرد. این گرایش با فرهنگ درونگرای ساکنین تضاد داشت و ساکنین خانه ها زندگی و حریم خصوصی خود را پشت پرده های ضخیم یا کرکره پنهان می کردند.

سال های چهل و پنجاه هجری اوج شفاف کردن نمای جنوبی خانه ها بودو پنجره های شیشه ای سراسر نمای رو به حیاط را می پوشاند،ولی ساکنان خانه با فضای بیرونی ارتباط نداشتندو باز هم زندگی خور رادر پشت پرده های فلزی و کرکره های فلزی ادامه دادند.

انتقال گرما و سرمای فراوانبه درون واحد مسکونی تنها دستاورداین پنجره ها بود.در سال های اخیربه علت توجه به مسایل اقلیمیو از مد افتادن آن ها پنجره ها دوباره کوچک شده و به تعادل نسبی نزدیک شده اند.

ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است

    پیمایش به بالا